ظاهرا برای نسل ما درک این موضوع که «تلاش برای شناخت بیشتر با نیت ازدواج» ااما قرار نیست به ازدواج ختم شود، کار سختی است.زیاد دیدهام که مدافعین روابط خارج از شرع دخترها و پسرها، این نوع روابط را بستری برای شناخت واقعی دو طرف از یکدیگر میدانند و در مقابل، جلسات آشنایی در ازدواجهای سنتی را به همین دلیل ناکارآمد میدانند و بعضا مسخره میکنند.
الان که البته ازدواجهای سنتی هم به شکل گذشته برگزار نمیشوند و شامل جلسات مفصل آشنایی و بیرون رفتنها و رفتوآمد خانوادگی و مشاوره و بعضا سفرهای خانوادگی هستند؛ منتها نکته اینجاست که به نظر من، خلاف ادعای گروه اول، اتفاقا جرئت اتمام رابطه در گروه دوم بیشتر است و اولیها تمایل بیشتری برای فریب خودشان دارند.
پیشنهاد من بر اساس مشاهداتم از روابط دوستی چندسالهٔ بعضی از دوستان و آشنایان (که بعضا منجر به ازدواج هم شدهاند) این است که با هر نوع طرز فکری که نسبت به روش آشنایی قبل از ازدواج داریم، جرئت اتمام مودبانه، انسانی و دوستانهٔ آن ارتباط را داشته باشیم.
تلاش برای نزدیک کردن اجباری آدمهایی که واقعا نزدیک نیستند، شروع یک راه سخت و پردردسر و نشانهٔ ناکافی بودن سطح بلوغ عاطفی من و شماست عزیزانم.
درباره این سایت