دیدی تو این فیلمای جادوگری، چهطور طرف با یکی دو تا حرکت همهچیز رو برمیگردونه به حالت اول؟ خیال میکنی منِ خدا از اون جادوگره تو فیلمه، قدرتم کمتره؟ازدسترفتهها رو واقعا ازدسترفته ندون اونطور که خودت خیال میکنی. تاریخ، مطابق تقدیری که من براش در نظر گرفتم به سمت خیر مطلق حرکت میکنه و نه تو و نه هیچکس دیگهای نمیتونه جلوی این روند رو بگیره؛ اما برای این که توی این مسیر اذیت نشی بهت توصیه میکنم طرف حق باش و از انصاف دور نشو، صبور باش. به من اعتماد و امید داشته باش و تو جایگاهی که هستی_هرجا که هست_ مصمم و بااراده و محکم برو جلو. متین و عادل و همدل باش. اما باز هم تاکید میکنم، ازدسترفتهها رو _نه قبلیها، نه فعلیها و نه ازدسترفتههای حوادث آینده رو_ واقعا ازدسترفته ندون. برگردوندن اوضاع، احوال و حتی آدمها، برای من هیچکاری نداره. حالا میفهمی من چرا انقدر صبورم؟ اگه بدونی اینا همه فقط امتحانه و بعد از امتحان، همه چیز به حالت اول برمیگرده، تو هم صبور نمیشی؟
به برگشتن همهچیز به حالت اول و نهتنها حالت اول، که حالتی خیلی خیلی کاملتر از حالت اول فکر کن و آروم باش.
به موقتی بودن همه چیز، به من، فکر کن و آروم باش.
به من که از فقط یه دونه سلول تبدیلت کردم به این چیزی که الان هستی، فکر کن، اعتماد کن و آروم باش.
میتونی باور نکنی، ولی آرامش تو برام خیلی مهمه. خیلی. میخوام یاد بگیری تو دل همهٔ این اتفاقات آروم باشی. مثل ابراهیمِ من تو دل آتیش. بعد بشین تماشا کن چی میشه.
پ.ن: یه جورایی شاید بگم نوشتنش بهم الهام شد چند روز پیش. بعد که تایپ کردم اومدم بذارمش دیدم دیگه حسش رفت. هی منتظر بودم دوباره حسش برگرده که براتون بذارمش ولی نیومد که نیومد. الان گفتم بذارم شاید کسی به خوندش نیاز داشته باشه. شاید من فقط مأمور بودم بنویسم که اونی که باید بخونه. فلذا منتشرش میکنم واسه اونی که باید که لابد خودش میدونه کیه.
درباره این سایت